پارت ۲

پارت ۲
"شما کی هستی ؟من اینجا چیکار میکنم ؟
ا.ت ویو
بدون توجه به حرفام رفت بیرون و صدای بلندی شنیدم
..: اجوماااا برده جدید بیدار شده (اربده )
اجوما :بله قربان
چی برده ؟ اینجا چه خبره ‌؟
اجوما کهن سالی وارد اتاق شد
اجوما: دخترم این لباسا رو بپوش و با من بیا
"اجوما من ..
اجوما : میفهمی
لباس ها رو پوشیدم گوشی که رومیز بود زنگ خورد سو هو بود قعط کردم و رفتم پیش اجوما
اجوما منو به تالار بزرگ خونه بود صدایی گفت : تهیونگ شی برده جدید رو توبردی ؟
+بله هیونگ
..: آفرین داری میای رو دست جیمین ها
+ماییم دیگه
÷ بزارین اول ببینیمش !!
..: باشه حالا عصبی نشو !
اجوما تزیین کرد منم باهاش تزیین کردم
اجوما: ایشون برده جدید
..: خودتو معرفی نمیکنی ؟‌(با داد )
"م..م..من..کیم ... ا.ت ه..س..ت.مم (با لرز )
اجوما : ارباب ها مایلید بهش معرفی تون کنم ؟
..: ممنون میشم اجوما !
اجوما : خوب دخترم تو باید این آقایون رو ارباب صدا بزنی
این آقا ارباب کیم نامجون رئیس گروه
ایشون آقای کیم تهیونگ کسی که تورو به اینجا آورده.....(معرفی میکنه )
"بله ممنون اجوما
×هی !! دختر جون برو اتاق منو تمیز کن
"چ..چشم ارباب (با تزیین )
× آفرین! خوبه
ا.ت تو دلش
اگه مامانم بود نمیزاشت این جوری عموی مجردم بیاد خونه ما و منو به این وضع بندازه
همین طور اشک بود که از چشمام سرا زیر بود فقط مونده بود کمد ها که در باز شد ارباب.............
_____________________________________
اینو زود گذاشتم ولی بعدی رو باید شرط برسه
شرط : ۵ تا لایک
دیدگاه ها (۳)

سلام

سلام

اربابان عمارت پارت ۱

اینجوری که منم با این نقاشی کردنم

❣پارت سوم❣اجوما: خب دخترم قانون 1خب به ایشون میگی ارباب و با...

❣پارت دوم❣که یه خانم مسنی درو بازکرد گفت اجوما: سلام دخترم ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط